استفاده از حواس پنجگانه در بازاریابی و جذب مشتری
حتما برای شما هم اتفاق افتاده که گاهی با شنیدن یک صدا ، لمس کردن یک شی و یا خوردن یک غذا به یاد خاطرات خوشایندی می افتید که سالها از آن میگذرد و یا آرامشی را بدست می اورید که برایتان لذت بخش است و حتی فراتر از این ها ، شما را مجبور به انجام کاری می کند که عمیقا آن را میخواهید اما در آن لحظه قصد انجامش را ندارید .
بله قطعا برای شما هم اتفاق افتاده است ،اینها تاثیر حواس پنجگانه بر روی ذهن است که امروزه از این اتفاق در علوم مختلف استفاده میشود که فروش و بازار یابی نیز از این مورد مستثنا نیست .
در بازاریابی عصبی از حواس پنج گانه برای تحریک ذهن و مجاب کردن افراد برای خرید استفاده میشود که نیازمند ترفند هاییست که باید در کسب و کارتان (در هرسطحی که هست)پیاده کنید تا بتوانید شاهد نتایج موفقیت آمیز این اثر باشید .
در ادامه بیشتر شما را با این حواس و اثری که میگذارند آشنا میکنم .
بویایی و اثر آن در بازاریابی
خیلی از ما در کودکی یا حتی بزرگی مجبور به خوردن دارو هایی بودیم و هستیم که از آنها متنفریم اما اکثر ما برای راحت تر خوردن آنها از یک ترفند استفاده میکنیم و این ترفند اینست که بینی خود را می گیریم و با حس نکردن بوی آن از این مرحله عبور می کنیم اما هر جا که بوی مشابه آن را احساس می کنیم ناخود آگاه یاد زمانی می افتیم که مجبور به خوردن آن بودیم .
یا اینکه برخی از بوها برای ما تداعی گر یک حس خوب هستند مثل بوی گل ، بوی میوه و غیره
تحقیقات نشان داده که تاثیر حس بویایی ده ها برابر حس چشایی است بنابراین تاثیر بیشتری روی ذهن افراد دارد
خیلی از برند های بزرگ و کمپانی های معروف یک اسانس و بوی ثبت شده دارند که از آنها به عنوان نماد کسب و کارشان استفاده میکنند طوری که مشتریانشان اگر جایی آن بو به مشامشان بخورد ناخود آگاه به یاد آنها می افتند .
طی تحقیقاتی که در یک فروشگاه انجام شد مشخص شد که پس از استفاده کردن از یک اسانس طبیعی در آنجا، فروش آنها سه برابر افزایش پیدا کرد به این دلیل که این عطر ها باعث میشوند که مشتری احساس خوبی از حضور در محل داشته باشد و هرچقدر هم که مدت زمان این حضور طولانی تر شود مشتری برای خرید کردن بیشتر وسوسه میشود .
پس این مورد میتواند تاثیر خوبی در کسب و کارتان داشته باشد اما اگر بتوانید با این بو ها یاد آور یک حس یا یک خاطره ی خوب باشید مسلما تاثیر آن بسیار بیشتر نیز خواهد بود .
دقیقا مثل بوی ماشین نو که خیلی هارا وادار میکند به جای خرید ماشین قدیمی برای تجربه ی مجدد استشمام آن بو دست به خرید یک ماشین تازه بزنند .
یا بوی تن نوزادان که ما را ترغیب میکند بیشتر آنها را در آغوش بگیریم .
زمانی که یک عطر را برای برندتان انتخاب کردید سعی نکنید آنرا تغییر دهید چون همان طور که گفتم این اسانس جزوی از شناسنامه ی برند و یاد آور شما ومحصولتان است بنابراین این تغییر دادن ارتباط بین مشتری و شما را از بین خواهد برد .
افزایش فروش با استفاده از حس لامسه
تحقیقات نشان داده که فروشگاه هایی که به افراد اجازه ی لمس کردن یا دست زدن به اجناس و محصولات را میدهند نسبت به آنهایی که محصولاتشان را تنها در ویترین برای افراد به نمایش میگذارند فروش بیشتری را تجربه میکنند .
علت این مسئله این است که مغز تحت تاثیر سیگنال هایی قرار میگیرد که از طریق پوست دریافت کرده و حس اطمینان را به افراد منتقل میکند تا با آرامش خرید خود را انجام بدهند.
حس لامسه به اندازه ای پر اهمیت است که حالا روشی در جذب مشتری با عنوان بازاریابی لامسه ای شکل گرفته که برند ها از ترفند های مختلف آن چه در فروش فیزیکی و چه فروش آنلاین استفاده می کنند .
قدیم تر ها که فروش آنلاین بین مردم رواج نداشت همه به صورت حضوری به مغازه ها و فروشگاه ها مراجعه می کردند و با لمس کردن محصولات مختلف سعی میکردن که بهترین آن را انتخاب و در نهایت خریداری کنند .
با لمس میوه ها پی به رسیده یا سالم بودن آن میبریم، با لمس پارچه ها و پتو ها پی به لطافت آن میبریم و بسیار موارد مشابه دیگر که اطلاعات دلچسب و زیادی را تنها از طریق لامسه به مغز منتقل میکنیم .
بگذارید مثال بزنم :
فرض کنید شما از هر لحاظ دو مدل پارچه را مقایسه کرده اید و هر دو گزینه توجه کامل شما را جلب کرده اند اما در انتها برای انتخاب نهایی خود مردد هستید ،آیا غیر از این است که با لمس کردن هر دو ، گزینه ای را انتخاب می کنید که لطافت و نرمی بیشتری دارد؟
میبینم که این حس میتواند قدرت تصمیم گیری در افراد را نیز بیشتر کند و در نتیجه منجر به افزایش فروش شود.
بینایی و اثر مثبت آن در بازاریابی
بینایی هم مانند دو حس دیگر در بازاریابی و جذب مشتری بسیار پر کاربرد است به طوری که تقریبا یکی از اصول برند ها به حساب می آید .رنگ و شکل یک محصول یا بسته بندی آن و حتی چیدمان فروشگاه و ویترین ما میتواند انتقال دهنده ی احساسات خوب و یا بد به مخاطب باشد .
درست است که هنوزهم خیلی از برند ها به این موضوع اهمیت چندانی نمی دهند اما اگر شما در این زمینه توجه لازم را داشته باشید مطمئن باشید که میتوانید به راحتی از رقبای خود جلو بزنید و موفقیت بیشتری را نسبت به آنها کسب کنید .
همه ی ما با دیدن رنگ زرد ناخود آگاه به یاد برند ایرانسل میوفتیم و میبینیم که چگونه این شرکت در تمام موارد جزئی و ظریف هم این موضوع را از قلم ننداخته است. یا شرکت های تولید آب معدنی اکثرا از رنگ آبی برای محصول خود استفاده میکنند .
بحث روانشناسی رنگ ها یک مسئله ی بسیار طولانی است و من قصد ندارم در اینجا به این موضوع بپردازم اما اگر شما قصد راه اندازی یک برند را دارید و یا میخواهید کسب و کارتان را گسترش دهید حتما تحقیقات لازم در این زمینه را انجام دهید و نسبت به این مسئله بی توجه نباشید ..
مسئله ای که باید در اینجا در قالب یک نکته عرض کنم این است که رنگ باید با نوع برند و محصول شما نیز همخوانی داشته باشد و مانند بو ،اگر رنگی را برای خود برگزیدید سعی نکنید که آن را تغییر دهید چون این رنگ بخشی از برند و معرفی کننده ی شماست و تغییر آن ممکن است شما را از خاطر مشتری پاک کند .
حس چشایی
شاید گستره ی استفاده از این مورد در بازاریابی به همه ی کسب و کار ها ختم نشود اما خوراکی ها یکی از بزرگترین بخش های زندگی ما را تشکیل میدهند و گستره ی فعالیت درآن هم بسیار متنوع و زیاد است .
هرجا که افراد یا برند های زیادی مشغول به فعالیت باشند میزان رقابت هم به شدت افزایش پیدا میکند بنابراین تحریک حس چشایی میتواند راهکار خوبی برای بازاریابی و جذب مشتری باشد .
به یاد دارم که برای بازدید به یک نمایشگاه خوراکی مراجعه کرده بودم که شرکت ها ،تولیدی ها و اشخاص مختلف محصولاتشان را برای معرفی ،بازار یابی و فروش به آنجا آورده بودند. خاطرم هست که دو غرفه با محصول مشابه اما یکی بسیار شیک و دیزاین شده و با بسته بندی های بسیار زیبا و دیگری بسیار ساده در روبه روی هم قرار داشتند .
غرفه ی ساده که متعلق به یک تولیدی شخصی و کوچک هم بود مقداری از همه ی محصولاتی که برای عرضه به آنجا آورده بود را در ظروفی بسیار مرتب و تمیز برای تست کردن و آشنایی مشتری با محصولات قرار داده بود .
جالب اینجاست که تقریبا 90 درصد از افرادی که از تست خوراکی ها استفاده میکردند به اندازه ی های مختلف از محصولات آن غرفه خریداری میکردن .
این موضوع جمعیت بسیار زیادی را به این غرفه کشانده بود و صد درصد طعم خوب و دلپذیر و صد البته موارد دیگر باعث فروش بسیار عالی آنها شده بود.
در صورتی که شاید غرفه ی روبه رویی هزینه ی بسیار بیشتری را صرف طراحی و بسته بندی کرده بود اما به راحتی حس چشایی باعث شد که رغیب کوچک تر جلو بزند.
این موضوع گستره ی بسیار زیادی دارد و برند های معروف خوراکی مثل پپسی ،کوکاکولا ،شکلات سازی ها و… از این روش برای معرفی و جذب مشتری بیشتر استفاده میکنند و حتی گاها از این ترفند برای شناسایی سطح رضایت مردم از یک محصول جدید (البته بدون ذکر نام )استفاده میکنند تا متوجه شوند که آیا تولید این محصول موفقیت آمیز خواهد بود یا خیر .
پس هیچ وقت قدرت این حس قوی را در تصمیم گیری دست کم نگیرید .
و در نهایت حس شنوایی
حس شنوایی هم جز آن دست از حس هایی است که تاثیر فوق العاده ای بر روی احساسات به ویژه تصمیم گیری ما میگذارد و طی بررسی های فراوان معلوم شد که حتی نوع صدا هایی که میشنویم میتواند تا حدودی حرکت مارا کنترل کند.
مثلا اگر در یک فروشگاه یک موسیقی با ریتم تند تر پخش شود حرکت مشتریان سریع تر خواهد شد و زود تر تصمیم میگیرند و یا اینکه اگر موسیقی ملایم پخش شود حرکات بسیار آرام تر خواهد شد و مشتریان مدت زمان بیشتری را در محل حضور خواهند داشت.
نتیجه ای که این موضوع دارد این است که هر چقدر افراد بیشتر در فروشگاه حضور داشته باشند وسوسه ی خرید آنها بیشتر میشود و بالاخره با دست پر از آنجا خارج میشوند.
از صدا ها حتی در برند سازی هم استفاده میشود درست است که شرکت های زیادی به این مدل بازاریابی توجه نکرده اند اما این دلیل بر بی اهمیت بودن یا بی تاثیر بودن این روش نیست .
قدرت و حسی که صدا میتواند بر روی ذهن بگذارد بسیار شگفت انگیز است و زمانی قدرتمند تر میشود که با بینایی همراه شود .
فرض کنید که شما دو تبلیغ از یک چیپس را میبینید در یکی از تصویر و به چالش کشیدن حس بینایی با رنگ ها و… استفاده شده اما در دیگری علاوه بر مورد قبل از صدای (ترد) خورده شدن چیپس هم استفاده شده است .
خب حالا بگویید کدام یک بیشتر جذب میکند؟
همه ی ما موسیقی ابتدایی برند نوکیا را به یاد داریم و هنوز هم اگر جایی آن صدا را بشنویم نا خود آگاه به یاد محصولا ت این برند می افتیم .هر چند که دیگر مانند سابق در صدر نایستاده اما این چیزی از ارزش های آن کم نمیکند .این مسئله نشانگر برندسازی درست این شرکت با استفاده صداست .
پس میبینیم که صدا نیز میتواند جزوی از شناسنامه ی برند ما باشد.
نتیجه گیری
در این مقاله سعی کردم روش های استفاده از حواس پنج گانه در بازاریابی عصبی (بازار یابی پنج بعدی) را تا حدودی توضیح بدم و شما را با تاثیرات فوق العاده ی آن در جذب مشتری آشنا کنم.
بازاریابی عصبی همیشه یکی از راهکار هایی است که موفقیت بسیار زیادی را در برند ها به وجود می آورد زیرا یک روش کاملا علمیست که با ذهن سروکار دارد و کاملا مخاطب را درگیر خود میکند.
تنها مسئله ای که وجود دارد اینست که باید روش استفاده ی درست و شیوه ی پیاده سازی این راهکارها را به خوبی فرابگیرید تا بتوانید شاهد مراحل رشد در کسب و کار خودتان باشید.